مقایسه ای بین دو فرهنگ جنسی در اسلام و غرب
یک دختر:موقعیت خوبی دارم اما کسی به خواستگاری نمیآید دیگر سحر از این واضحتر چیست؟
آیا هم سن گزینی می تواند مشکل افزایش میلیونی دختران بر پسران را حل کند؟
مخالفین چندهمسری با اعتراف به فزونی آمار دختران بر پسران (که قریب 12 میلیون نفر دختر و زن مازاد وجود دارد) و بجای پذیرش تنهاترین نسخه بی بدیل و عاقلانه اسلام که همان تعدد زوجات است گه گاه راهکار های ارائه می دهند که بیشتر به بیراهه می ماند تا راهکار! چرا که بجز فریفتن و به زحمت اندختن دختران و ایجاد امید کاذب در آنها کمکی برای برطرف شدن این مشکل نمی کند. این وبلاگ انشاءالله در آینده به بررسی نسخه قلابی هم سن گزینی برای برطرف شدن معضل فزونی آمار دختران مفصلا خواهد پرداخت و خطرات عمل به این نسخه فمنیستی را هم برای دختران و هم برای پسران آشکار خواهد ساخت اما جهت اینکه خوانندگان وبلاگ به برخی از ابعاد هم سن گزینی و ازدواج دختران با پسران هم سن و یا کوچکتر از خود پی ببرند به این لینک ها مراجعه کنید:
(دوستان اگر لینک های کامل تری پیدا کردند جهت استفاده خوانندگان معرفی کنند)
http://www.x-shobhe.com/view/4332.html
http://www.iranpn.com/view/32470.html
چندهمسری منجر به طلاق و جدایی خانواده اول می شه در این صورت چرا شما تبلیغ می کنید؟
در ابتدا باید
نکتهای را به عرض برسانم و آن اینکه نهاد خانواده در اسلام دارای جایگاه
بسیار رفیعی است و به قدری اهمیت دارد که تشکیل آن بسیار سفارش شده است؛
بگونهای که رسول مکرّم اسلام ازدواج را سنت خود معرفی کردهاند.
همچنین
حفظ و بقاء آن نیز از نظر خداوند متعال فوق العاده اهمیت دارد بطوری که
طلاق و فرپاشی نهاد خانواده عرش خدا را به لرزه در میآورد و مبغوضترین
حلال در نزد ایشان میباشد.
بنابراین با توجه به این نکته مگر میشود
خداوند متعال حکمی را صادر کند که منجر به فروپاشی چنین نهادِ با اهمیتی
گردد؟!! بنابراین بجای اینکه صورت مسأله را پاک کنیم بهتر است به فکر حلّ
مسأله باشیم.
آیا به مجرد اینکه هر ساله عدهی بسیار زیادی از انسانها
در سوانح رانندگی کشته و یا به شدت مجروح میشوند بکلی اتومبیل را کنار
بگذاریم؟!! آیا به صِرف اینکه عدهای با چاقوی آشپزخانه دست به جنایت
میزنند، بطور کلی دیگر از چاقو استفاده نمیکنیم؟!!
خیر ؛ هیچ عاقلی چنین کاری نمیکند بلکه به فکر بدست آوردن راه استفادهی درست از آن وسایل میافتد.
بله همیشه در طول تاریخ افرادی بودهاند که از هر چیزی سوء استفاده میکردند حتی از احکام دین!!؟
خداوند متعال هیچگاه راضی به فروپاشی یک خانواده به سبب ازدواج دوم نیست! ما برای وصل کردن آمدیم نی برای فصل کردن.
بنابراین حکم تعدد زوجات هیچگاه شامل چنین موردی نمیشود!
اصل
حکم تعدد زوجات با لحاظ کردن شرایط آن مثل داشتن توان مالی لازم و رعایت
عدالت در مسائل زناشویی و عدم وجود مفسده، حکمی قطعی و مسلم است و جای هیچ
شبههای ندارد. این نکته را باید بگویم که جواز چنین حکمی غیر از وجوب آن
است حتی شاید از روی دلایل شرعی استنباط شود که تعدد زوجات برای کسی که
شرایطش را نداشته باشد نه تنها جایز نیست بلکه حرام و باطل است.
البته
ناگفته نماند که اکثر مردها عملاً به سراغ تعدد زوجات نمیروند حالا یا به
خاطر عدم علاقه به چنین کاری و یا بخاطر عدم داشتن شرایط لازم و یا به هر
دلیل دیگری.
بله بسیار سخت است شاید هم غیر ممکن باشد رعایت کردن
عدالت در احساس و علاقه؛ زیرا عشق و علاقه امری تقریباً غیر ارادی و دائر
مدار وجود و عدم وجود است. ولی چنین چیزی از شرایط جواز تعدد زوجات محسوب
نمیشود البته اگر عدالت در علاقه نیز در توان انسان بود حتماً جزء شرایط
قرار میگرفت.
حکمت، مصلحت و فوائد اجتماعی تعدد زوجات امری است که فقط خداوند متعالی که حکیم، عادل و مهربان است از آن مطلع است. خداوندی که از
احکام اسلام فقط خوشبختی همه بشریّت را در دنیا و آخرت مدّ نظر دارد.
آسیبهای
اجتماعی ادعا شده شاید و یا قطعاً ناشی از عدم رعایت شرایط جواز تعدد
زوجات باشد. هوسران بودن و یا اشتباهات برخی
افراد نمیتواند نافی حکم تعدد زوجات باشد زیرا باید حکومت، فرد متخلف را
مجازات کند نه اینکه حکم را نابود کند!!!
متأسفانه برخی با مثال زدن
افراد متخلف و ناموفق قصد دارند اصل حکم را زیر سؤال ببرند!
(نصیری)
http://abna.ir/data.asp?lang=1&Id=274888
لینک حقوق زن در قرآن و پاسخ گویی به سئوالات و شبهات از آیه الله مصباح یزدی/متن عربی
معیارهای منفی ازدواج در کلام رهبر انقلاب
سؤالى است كه وقتى آدم به كسى علاقهمند مىشود، دوست دارد كه از جوانب مختلف زندگى او خبردار باشد. مابهدليل اينكه با جوانان سروكارمان بيشتر است، مسأله ازدواج برايمان مسأله خيلى مهمّى است. چيزى كه ما هميشه با آن مواجه بودهايم، اين مسأله بوده كه معيارهايى كه براى ازدواج وجود دارد چيست؟ البته هركسى معيارهايى براى خودش دارد؛ منتها ما امروز كه بحمداللَّه خدمت شما رسيديم و اين توفيق را داريم كه از بياناتتان مستقيماً استفاده كنيم، مىخواهم اين را مستقلاًّ بپرسم كه اصلاً شما چه معيارهايى را براى ازدواج جوانان پيشنهاد مىفرماييد و اگر صلاح مىدانيد، مقدارى درباره مسائل شخصى - مثلاً فرزندانتان كه ازدواج كردند، يا انشاءاللَّه ازدواج خواهند كرد - بفرماييد كه چه معيارهايى را در چنين مسائلى در نظر مىگيريد كه ما انشاءاللَّه استفاده كنيم.
پاسخ مقام معظم رهبری
بله؛ معيارهايى كه در ذهن من هست، خيلى خارج از آنچه كه در ذهن عرفِ متشرّعه ماست، نيست. من اصرار دارم بر نفى بعضى از معيارها؛ يعنى چيزى كه من بيشتر روى آن تأكيد مىكنم، ارائه يك چارچوب معيارى نيست. چون مىدانيد اسلام، ميدان را باز گذاشته، ضمن اينكه ارزشهايى را در درجه اوّل قرار داده است؛ اما مردم را در آن چارچوب، صددرصد محدود نكرده است - كه حالا ممكن است مثالى عرض بكنم - بنابراين من در تعيين معيارها خيلى اصرارى ندارم، بلكه در نفى بعضى از معيارها اصرار دارم.
يكى از معيارهايى كه من بهشدّت مايل به نفى آن هستم، مسأله ثروت است. وقتى جوانى مىخواهد ازدواج كند - چه پسر و چه دختر - اصلاً نبايد ثروت همسر و نامزد ازدواجش را مورد توجّه قرار دهد. بهنظر من اين يك جاذبه گمراه كننده است نه يك جاذبه حقيقى. پس اين نبايد مورد نظر باشد؛ كمااينكه در مورد خود ما هم همينطور بوده است. در موارد معدودى كه بوده - دو تن از فرزندان من ازدواج كردهاند - بهكلّى اين معنا مورد نظر نبوده است.
جنبه ديگرى كه اصلاً نبايد مورد نظر باشد، عبارت است از «تشخّص اجتماعى». اين هم اصلاً نبايد مورد نظر باشد. من شنيدهام - به گوشم خورده - بعضى افراد كه مىگردند تا پسرى را براى دخترشان ، يا دخترى را براى پسرشان انتخاب كنند - خوشبختانه در خودِ دخترها و پسرها كمتر هست؛ مربوط به پدرها و مادرهاست - مىگردند تا عروسى، يا دامادى را انتخاب كنند كه حتماً وابسته به بيت و شخصيت شهير، يا سِمت معروفى باشد. اين هم بهنظر من معيار غلطى است و نبايستى مورد نظر باشد. بعضى از جاذبههايى هم كه به شكل صورى جوانان را جذب مىكند، بهنظر من براى ازدواج نبايدبه شكل معيار به آنها نگاه كرد. مثلاً پسرها يا دخترها بگردند، هرجا چشمشان را گرفت، آن را معيارى قرار دهند! هر موردى كه چشمشان را گرفت و جذب كرد، آن را كافى بدانند! اين هم بهشدّت مورد برحذر داشتن و پرهيز دادن ماست؛ كه ما مىخواهيم دخترها و پسرها در اين دامها گرفتار نشوند.
از اينها كه بگذريم، ممكن است دخترى يا پسرى مايل باشد كه حتماً همسرش تحصيلات عالى كرده باشد؛ يكى ديگر نه، به اين اهميت نمىدهد. من اين مثال را مىزنم، براى اينكه معلوم شود معيارهاى مثبت و قابل قبول، محدود نيست. التفات مىكنيد؟ يا فرض كنيد كسى اهل منطقهاى از كشور است، دوست مىدارد كه همسرش حتماً وابسته به آن منطقه باشد؛ يعنى راه باز است. بعضيها حتماً دلشان مىخواهد كه همسرشان جزو كسانى باشد كه در راه خدا حركتى كرده باشد، تلاشى كرده باشد، جانباز، خانواده شهيد و از اين قبيل باشد. بعضى اين را جزو معيارهاى خودشان نمىدانند. من مىخواهم از اين جهت، معيار مثبتى گفته نشود، تا اينكه به معناى محدود كردن باشد. فقط مىخواهم آن مرزهاى منفى را ملاحظه كنم. ما البته در مورد فرزندان خودمان، بيشتر به اين چيزها نظر داشتيم.
البته من لازم مىدانم كه سليقه و خواستِ دختر و پسر رعايت شود. من حقيقتاً اين را شرط مىدانم. اگر چه رضاى دختر و رضاى پسر، شرط صحّتِ عقد است؛ اما آن رضاى در عالم مباحث حقوقى، غير از آن چيزى است كه من در شرط تحقّق ازدواجِ دو نفر، دنبالش هستم. من دلم مىخواهد شرايط بهنحوى باشد كه حتماً محبّتى بهوجود بيايد؛ يعنى اصلاً بدون محبّت انجام نشود. نه اينكه بگويم بايستى قبل از ازدواج، محبّت باشد؛ نه، اينرا نمىگويم. اما در مجموع، پسندى وجود داشته باشد - هم دختر، آن پسر را بپسندد و هم پسر، آن دختر را - كه اين پسند، زمينه ايجاد محبّت ماندگارى باشد.
البته محبّت، قابل زوال است؛ اما قابل عمق دادن هم هست. اين،دست خودِ آدم است. از جمله كارهايى كه خداوند متعال با وجود پيچيده بشر انجام داده، اين است كه تا حدود زيادى اختيار محبّت را به او داده است. حال بگذريم از بعضى از محبّتهاى تند كه گفته مىشود اختيارى نيست و شعرا هم دربارهاش حرفهاى زيادى زدهاند - آنها به اصطلاح، استثناهاى وجود بشر است - اما قاعده اين است كه دو نفرى كه مايهاى از محبّت، بينشان باشد، راحت مىتوانند اين محبّت را آبيارى و بالنده كنند و آن را زياد نمايند. بههرحال اين هم چيزى است كه لازم است.
منبع:http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2910
پاسخ حجه السلام جاودان به شبهه تضییع حقوق زن درچند همسری
چرا فمنیستها مخالف چند همسری هستند و چرا با آنان مبارزه نمی شود؟
یک آقا: همسر دومی اختیار کرده ام لطفا چگونگی نحوه اجرای عدالت بین دوهمسر را بیان کنید.