بسم الله الرّحمن الرّحيم 

شبهه :

ازدواج دوّم و همسر دوّم و سوم و ...  همزمان با همسر اوّل امر پسنديده اي نيست .  اگر چنين كاري جايز بود چرا پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله تا زماني كه حضرت خديجه سلام الله عليها را داشت همسر دوّم اختيار نكرد يا چرا حضرت علي عليه السلام با وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها همسري ديگري برنگزيد و فقط به ايشان اكتفا كرد ؟

پاسخ :

1- اگر پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله زندگي خود را با دو يا چند همسري آغاز مي كرد برخي دوستان نادان و دشمنان دانا او را انساني ( نعوذ بالله ) زن باره و هوسران معرفي مي كردند و با استفاده از اين نقطة ضعف ! علاقه مردم و مخصوصاً زنان جوامع مختلف را نسبت به دين مقدس اسلام ، كمرنگ كرده و يا از بين مي بردند . چون به خوبي از احساس ناخوشايند هوو داشتن زنان آگاهي داشتند .

2- مي دانيم كه حضرت خديجه سلام الله عليها در سال دهم بعثت رحلت كردند ولي آية تشريع تعدّد زوجات در اواخر سال هشتم هجري نازل شد يعني حدود يازده سال پس از رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها . بنابراين وقتي تا زمان رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها ، شريعت و قانوني از جانب خداوند در زمينة تعدّد زوجات بر پيامبر و مسلمانان نازل نشده بود ، پيامبر به چه چيزي مي بايست عمل مي كرد ؟

شايد بگوييد پس چرا پيامبر صلوات الله عليه و آله قبل از نزول آيه ، به چند همسري روي آوردند ؟

در جواب بايد گفت : هر چند آية تجويز و تشريع چند همسري در اواخر سال هشتم هجري نازل شد يعني در دو سال پاياني عمر پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله ، ولي از آنجا كه عمل پيامبر صلوات الله عليه و آله نيز به عنوان شارع مقدس براي مسلمانان حجّت است آنچنانكه خداوند مي فرمايد :

ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا    ( حشر / 7 )

آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد ( و اجرا كنيد ) ، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد ؛

ايشان بعد از رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها وقتي شرايط لازم به وجود آمد به چنين امري اقدام كردند و نزول اين آيه نيز به منزله تأييد عمل پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله و تشريع چنين حكمي براي همة مسلمانان بود .

3- حكمت خداوند متعال اقتضاء مي كرد تجويز تعدّد زوجات ( البته با شرائط خاص خود ) در مراحل پاياني دعوت پيامبر اكرم ( اواخر سال هشتم هجري ) تشريع شود تا مسلمانان ( مخصوصاً زنان ) آمادگي عمل به چنين حكمي را داشته باشند ؛ همچون مسئله شُرب خمر كه طي چهار مرحله با نزول آيات متعدد ، حكم تحريم ، تشريع شد و مسلمانان مرحله به مرحله از اين گناه بزرگ كه به خوردن آن طبق رسوم جاهلي عادت داشتند اجتناب كردند .

4- خداوند تشريع يك حكم را معلّق بر شخصيت افراد نمي كند ، بلكه اگر حكمي به مصلحت جامعه باشد همه بايد در عمل به آن يا اعتقاد به آن پايبند باشند . بر فرض اگر آية تشريع تعدّد زوجات در زمان حيات حضرت خديجه سلام الله عليها نازل مي شد و اين حكم به مصلحت جامعه مسلمانان بود پيامبر صلوات الله عليه و آله خود را ملزم مي دانست تا با عمل به اين حكم ، راه را براي عمل ساير مسلمانان هموار سازد و در اين امر شخصيت والاي حضرت خديجه و ملاحظه ايشان ، ملاك عمل نبود .  همچنانكه پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله از طرف خداوند مكلّف شد با همسر مطلّقة پسرخوانده خود ازدواج كند تا توهّم حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده كه در ميان عرب همچون فرزند شمرده مي شد از بين برود . و اين امر هر چند بر رسول خدا صلوات الله عليه و آله سخت و دشوار بود ولي به خاطر مصلحت چنين حكمي به فرمان خداوند عمل كرد .

5- با توجّه به اينكه پيامبر اكرم تقريباً پانزده سال پيش از بعثت ازدواج كردند و با عنايت به اينكه عرب در آن زمان دختران را زنده به گور مي كرد ، تعداد زنان و دختران بسيار كمتر از مردان بود و شايد بتوان گفت اگر هم كسي همچون پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله مي خواست در آن زمان به ازدواج دوّم بپردازد عملاً امكان چنين امري وجود نداشت . ولي در زمان ظهور اسلام و تكريم جايگاه و ارزش زنان و دختران در فرهنگ اسلام ، تعداد زنان و دختران رو به فزوني گذاشت و مخصوصاً با توجّه به جنگهاي تحميلي بر حكومت نوپاي اسلام و شهادت بسياري از مسلمانان و بي سرپرست ماندن زنان شهداء ، لزوم و ارزش تشريع چنين حكمي بيشتر نمايان مي شود  .

6- اگر همة امامان ما با وجود همسر اوّل همسر ديگري اختيار نمي كردند مي شد فهميد كه امامان ما هم با اين امر موافقند ؛ ولي اگر يك امام بزرگوار همچون علي عليه السلام با وجود حضرت زهرا سلام الله عليها به ازدواج دوم مبادرت نكرد حتماً شرايطشان اقتضاء نمي كرد . ولي مي دانيم كه ساير امامان ما كه عمل آنها نيز براي ما حجّت است به ازدواج دوم و سوم و ... با وجود همسر اوّل مبادرت نموده اند همچون امام حسين عليه السلام و امام كاظم عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام ...

7- اگر شرايط سالهاي آخر بعثت و سالهاي آغازين هجرت را ملاحظه كنيم خواهيم دانست كه كثرت اشتغالات علي عليه السلام در امر دفاع از اسلام اجازه و فرصتي به آن حضرت نمي داد تا به اين حكم عمل نمايد ؛ هر چند خوب مي دانيم كه تشريع حكم تعدّد زوجات در دو سال پاياني عمر حضرت زهرا سلام الله عليها بود كه آن دو سال نيز در اوج سختيها و دغدغه هاي علي عليه السلام بود ( زيرا موضوع فتح مكه و غدير خم و رحلت پيامبر اكرم پيش آمد ) . ولي وقتي آن حضرت در بيست و پنج سال سكوت تلخ ؛ فراغتي يافت با ازدواجهاي متعدد به اين حكم عملاً مبادرت فرمود و فرزندان زيادي ( مجموعاً 27 فرزند ) از خود به يادگار گذاشت .

8- اينكه مي گويند علي عليه السلام به خاطر شدّت علاقه و محبت به حضرت زهرا سلام الله عليها همسر ديگري غير از ايشان برنگزيد زيرا مي ترسيد نتواند عدالت را ميان آنها رعايت كند ، شايد سخن درستي نباشد . زيرا مي دانيم كه علي عليه السلام عدالت مجسّم تاريخ بود . اگر امام نتواند در امري عدالت را رعايت نمايد ( آن هم يك حكم مسلّم شرعي را ) نقطة ضعفي براي حضرت به شمار مي رود . زيرا ايشان يك انسان كامل بود و انسان كامل در محضر خداوند متعال از كوچكترين عيب و ايرادي مبرّاست . حكاياتي كه دربارة عدالت امير المؤمنين علي عليه السلام در كتب تاريخي مضبوط است گواه بر اين مدّعاست . در ثاني حضرت زهرا سلام الله عليها نيز انساني كامل بود . مگر مي شود انسان كامل در برابر يك امر شرعي كه از جانب خداي حكيم تشريع شده معترض و ناراضي باشد ؟

 

محمّد علي علوي بصير

9/7/1391