پاسخ به یک سئوال بسیار مشهور
چگونه با تساوی زاد و ولد نوزادان دختر و پسر
آمار دختران ترشیده همچنان بالاست!؟
اشاره: یکی از خوانندگان وبلاگ دیدگاهی گذاشته که جواب تفصیلی آن را باهم می خوانیم:
آقای قرائتی اطلاع ندارند که درایران یک میلیون مرد مطلق هست درحالی که شش میلیون زن مطلقه وجود دارد هنوز آمار بیست سال پیش را می دهند. این یعنی مردهای ما آدمهای قانعی نیستند و بجای اینکه با زنان بیوه ازدواج کنند ازدواج دومشان هم با یک دختر است. درحالی که تعداد دختران و پسران مجرد ما طبق آمار موالیدتاحدی مساویست(البته پسرها بیشتر متولد می شوند در هر صدتا پنج تا بیشتر به دنیا می آیند) در نتیجه آنچه زیاد داریم پسرهای ترشیده و خانمهای مطلقه است.
می پذیرم که مردان مطلق(مردی که خانم خود را طلاق داده) ازدواج دومشان هم با یک دختر هست علت آنهم برمی گردد به زیادی دخترها وقتی آمار دختران ـ در انتظار ازدواج ـ بیش از حد بود و خواستگار هم نبود مسلم هست که به خواستگاری مردان مطلق جواب مثبت می دهند و این خیلی طبیعی است. شما هم نمی توانید جامعه مردان را مجبور کنید که بروند و با زنان مطلقه ازدواج کنند چون حق انتخاب در دست من و شما نیست! ولی من به نکته ظریفتری می خواهم اشاره کنم مردان مطلق که جای خود دارند بلکه مردان زن دار هم اگه بخواهند ازدواج دوم کنند و به اصطلاح تجدبد فراش کنند بجای زنان مطلقه به سراغ دخترها می روند! باز علت در زیادی آمار دختران هست و کمی آمار پسران آماده ازدواج. شما به یک نکته خوبی اشاره کردید و آن استفاده از واژه (پسران ترشیده) بود! یعنی پسرهایی وجود دارند که به سراغ دختران نرفته یا نخواهند رفت از علل اجتماعی این موضوع می گذرم اما نتیجه این است که باز دخترها با مشکل همسر روبرو خواهند شد چه اینکه دختر چاره ای بجز انتظار ندارد چون انتخاب کننده نیست بلکه انتخاب شونده هست! و باید صبرکند تا پسری هر وقت اراده کرد به خواستگاری او بیاید و اگر اراده ای در کار نبود سن این دختران افزایش می یابد تا جائی که دیگر شانس ازدواج از او گرفته خواهد شد چون همان پسران ترشیده اگر بخواهند تصمیم به ازدواج بگیرند هیچ وقت سراغ یک دختر ترشیده نمی روند مثلا یک مرد 35 ساله سراغ دختر 35 ساله نمی رود بلکه 10 سال کوچکتر از سن خود را می گیرد نتیجه آنکه دختران زیادی هر ساله بسن یائسگی می رسند در اصطلاح می گویند پیردختر! دختران 50 سال به بالا!
اشاره به تساوی زاد و ولد کردید که من هم تائید می کنم اما باز این کمکی به کم شدن آمار دختران نمی کند چرا که سن بلوغ و ازدواج این دو جنس یکی نیست! چون روند تکثیر جمعیت به طور طبیعی هر سال بیشتر از سال های قبل است و معمولا هم دخترها با مردانی که 4 – 5 سال از خودشان بزرگترند ازدواج می کنند بخش زیادی از دختران بی شوهر می مانند. بعنوان نمونه دختری که متولد سال 1370 است قاعدتا با پسری ازدواج می کند که متولد 65 یا 66 باشد. حال اگر جمعیت دخترها و پسرهای سال 1365 را سرشماری بکنیم و هر کدام 200000 نفر باشند مسلما این تعداد در سال 1370 به هر کدام 300000 نفر می رسد! پس وقتی که 200000 نفر از پسرهای سال 65 با 200000 نفر از دخترهای سال 1370 ازدواج کنند 100000 نفر از دخترهای سال 1370 بی شوهر می مانند و این روند هر سال اضافه می شود. چرا چنین است؟ چون که سن بلوغ جنسی و جسمی و نهایتا ازدواج این دو جنس یکی نیست!
آمار100000 نفری دختران بی شوهر در مثال بالا در صورتی صحیح بود که همه پسرها تن به ازدواج بدهند! اما متاسفانه مشکل پسران ترشیده که به علل مختلف (از جمله تن ندادن به ازدواج بخاطر در دسترس بودن روسپی ها و...) این آمار را چندین برابر می کند. تنها در سال 1380 ما 5/2 میلیون دختر مازاد داشته ایم و متاسفانه مسئولان بخاطر مصلحت اندیشی آمار جدید ارائه نمی دهند! حال شما به این مشکل اضافه کنید تعداد بی شمار بیوه زنان و زنان مطلقه را!
به نظر شما چه چیزی می تواند این مشکل را حل بکند؟ نکند مثل آن دوست فمنیستی که با اعتراف به آمار موجود ، وقیحانه خواستار فرستادن دختران به کشورهای دیگر شده بود ، شما نیز دنبال این چنین راه حل های بسیار بسیارمنطقی(!) هستید؟!! فکر می کنید با کوبیدن حکم تعدد زوجات و منسوب کردن آن به اعراب(!) مشکل ازدیاد دختران و بیوه زنان حل خواهد شد؟
به نظر می رسد بجای بداخلاقی و منفی نگری خوب است دور هم بنشینیم و با هم فکری فضائی ایجاد کنیم که زنان و دختران جامعه به حقوق واقعی خودشان برسند. به امید آن روز.
علی تمام زاده