من یه دخترم که25 سالمه و هیچ وقت با کسی نبودم ولی خیلی خلاء عاطفی و جنسی دارم از طرفی حاضر ب انجام ازدواج موقت هم نیستم چون سختم بود و غیرتم نذاشت تنمو دست کسی بدم ک موقتی لمسش کنه بعد ک مصرفم کرد دورم بریزه. ولی از خدا ک آشکار و از تو چ پنهون بعضی وقتا اینقد بهم فشار میاد که به خود ارضایی کشیده میشم و بعدش به شدت از خدا وخودم خجالت میکشم اکثر شبا التماس میکنم ک خدا نجاتم بده از تنهایی ک از شرمندگیش بیرون بیام بارها توبه کردم ولی شکستم. اما از این میگم ک من همیشه مراقب رفتارم توی محیط بیرون و دانشگاهو فامیل و... هستم که مردی رو شهوتی نکنم با حرفا و رفتارم و خودمو مسئول میدونم که اگه غلطی میکنم در قبال خودم و خدای خودم مسئولم و دیگری رو به گناه نمیکشونم البته این توجیهی برای کارم نیس و میدونم که خطا کارم و از خدا میخوام نجاتم بده. من یه نفرو دوس دارم ک الان یکساله از دوریش زجر میکشم توی خوابگام دور از خونواده پسره تو دانشگامونه میتونم مثه خیلی از این دخترای جلف راحت باهاش ارتباط برقرار کنم حالا ن ارتباط خیلی زیاد حداقل در حد درسو... ولی وجدان و غیرتم اجازه نمیده که حتی در مورد کارای درسی هم باهاش حرف بزنم فقط دعا میکنم ویه حسی بهم میگه خدا میشنوه و جوابمو روزی بهم میده من منتظر پیشنهاد ازدواج اون پسرم. تازه من اون پسرو ملاحظه کردم خیلی سنگینه برا همینم میخوامش ولی وضع مالی خوبی نداره سربازی هم نرفته ولی من خودم کمکش میکنم با هم کار کنیم وتوقعی هم ازش ندارم فقط بهم خیانت نکنه همه جوره پشتش وایمیسم

http://www.jonbeshnet.ir/news/16769#